شمیم بهشت

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان(عج)

شمیم بهشت

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان(عج)

شمیم بهشت

روزی در تقویم خواهند نوشت: تعطیل…”روز فرج مهدی فاطمه(ع)”
در مدینه کنار ساختمان نیمه کاره ای تابلوی زیر را می بینیم: پروژه حرم مطهر بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س)
کار فرما: قائم آل محمد (ص)
پیمانکار: یاران حضرت
مساحت: وسعت دل تمام شیعیان
((فرج مهدی فاطمه سه صلوات))

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۳۴ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۱
آبان
۹۳

آیا از فضایل سوره های قرآن و تأثیراتی که بر روح و جان آدمی تأثیرات گذارد، چیزی می دانید؟

و اینکه با خواندن هر یک از سوره ها چه ثواب ها و فضائلی نصیب آدمی میگردد خبر دارید؟

در این پست قصد داریم که شما عزیزان را با شمه ای از فضایل و تأثیرات سوره های قرآن کریم 

آشنا کنیم، پس با ما همراه باشید تا روزانه چندی از این فضیلت ها را با هم مرور کنیم....


  • معصومه پاکروان
۱۱
آبان
۹۳
الدعاء الخامس

 (وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ لِنَفْسِهِ و لِأَهْلِ وَلَایَتِهِ)
یَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِکَ وَ یَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّةُ مُلْکِهِ ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِکَ . وَ یَا مَنْ لَا تَفْنَی خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لَنَا نَصِیباً فِی رَحْمَتِکَ . وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْیَتِهِ الْأَبْصَارُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَدْنِنَا إِلَی قُرْبِکَ وَ یَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ کَرِّمْنَا عَلَیْکَ . وَ یَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَفْضَحْنَا لَدَیْکَ . اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِکَ ، وَ اکْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ حَتَّی لَا نَرْغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ . اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ کِدْ لَنَا وَ لَا تَکِدْ عَلَیْنَا ، وَ امْکُرْ لَنَا وَ لَا تَمْکُرْ بِنَا ، وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنَّا . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ قِنَا مِنْکَ ، وَ احْفَظْنَا بِکَ ، وَ اهْدِنَا إِلَیْکَ ، وَ لَا تُبَاعِدْنَا عَنْکَ إِنَّ مَنْ تَقِهِ یَسْلَمْ وَ مَنْ تَهْدِهِ یَعْلَمْ ، وَ مَنْ تُقَرِّبْهُ إِلَیْکَ یَغْنَمْ . ] اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اکْفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ ، وَ شَرَّ مَصَایِدِ الشَّیْطَانِ ، وَ مَرَارَةَ صَوْلَةِ السُّلْطَانِ . اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اکْفِنَا ، وَ إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَعْطِنَا ، وَ إِنَّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اهْدِنَا . اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنْ وَاَلَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ ، وَ مَنْ أَعْطَیْتَ لَمْ یَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِینَ ، وَ مَنْ هَدَیْتَ لَمْ یُغْوِهِ إِضْلَالُ الْمُضِلِّینَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ امْنَعْنَا بِعِزِّکَ مِنْ عِبَادِکَ ، وَ أَغْنِنَا عَنْ غَیْرِکَ بِإِرْفَادِکَ ، وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَ الْحَقِّ بِإِرْشَادِکَ . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ سَلَامَةَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ ، وَ فَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ ، وَ انْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِی وَصْفِ مِنَّتِکَ . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِکَ الدَّاعِینَ إِلَیْکَ ، وَ هُدَاتِکَ الدَّالِّینَ عَلَیْکَ ، وَ مِنْ خَاصَّتِکَ الْخَاصِّینَ لَدَیْکَ ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ . 

 نیایش پنجم 

دعای آن حضرت است در حق خود و دوستانش .
 ای خداوندی که عجایب عظمت تو پایان نپذیرد ، درود بفرست برمحمد و خاندانش و ما را از سرگرایی در برابر عظمت خود بازدار . ای خداوندی که زمان فرمانرواییت را نهایتی نیست ، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از مکافات عقوبت خویش رهایی بخش . ای خداوندی که خزاین رحمتت فنا نشود ، درود بفرست بر محمد وخاندانش و ما را از رحمت خویش نصیبی ده . ای خداوندی که دیدگان از دیدارت فرومانند ، درود بفرست برمحمد و خاندانش و ما را به مقام قرب خود نزدیک ساز . ای خداوندی که در برابر عظمت تو هر عظمتی حقیر نماید ، درودبفرست بر محمد و خاندانش و ما را در نزد خود گرامی بدار . ای خداوندی که هر نهانی پیش تو آشکار است ، درود بفرست برمحمد و خاندانش و ما را در پیشگاه خود رسوا مگردان . خداوندا ، ما را به عطای خویش از عطای هر بخشنده ای بی نیازگردان . به پیوند خویش وحشت تنهایی از ما دور بدار تا به بخشش تو به کس جز تو نگراییم و در پناه جود و احسان تو از کس نهراسیم . بار خدایا درود بفرست بر محمد و خاندانش و به سود ما تدبیر کن نه بر زیان ما . به سود ما مکر نما نه به زیان ما . ما را پیروزی ده و پیروزی ازما مستان . بار خدایا ، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از خشم خوددور نگه دار و در پناه خود بدار . ما را به خود راه نمای و از خود دور مدار ، که هر کرا از خشم خود دور نگهداری سلامت به دست آرد و هر کرا راه نمایی به دانش رسد و هر کرا به خود نزدیک گردانی سود برد . بار خدایا ، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از سطوت حوادث زمان و شر دامهای شیطان و تلخی قهر سلطان حفظ فرمای . بار خدایا ، هر که بی نیازی یافته تنها به فضل و قوت تو یافته ، پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و ما را بی نیاز گردان . بخشندگان چون دست سخا گشایند ، تنها از فضل انعام تو بخشند ، پس بر محمد وخاندانش درود بفرست و بر ما عطا ببخشای . هدایت یافتگان تنها به نور وجه تو هدایت یافته اند ، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما راهدایت فرمای . خداوندا ، آن را که تو یاری کنی به خذلان کس زیان نبیند و آن را که تو بر او ببخشایی به منع کس نقصان نگیرد و آن را که تو راه بنمایی به گمراهی کس از راه نرود . پس درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را به عزت خویش ازآسیب بندگانت در امان دار و به بخشایش خویش از هر کس ، جز خود ، بی نیاز فرمای و به راهنمایی خویش راه ما به حق بگشای . بار خدایا ، درود بفرست بر محمد و خاندانش و سلامت دلهای ما رادر یاد کرد عظمتت ، آسایش ابدان ما را در شکر نعمتت و گشادگی زبان ما را در وصف احسانت قرار ده . بار خدایا درود بفرست بر محمد و خاندان او و ما را در زمره داعیانی درآور که به تو دعوت می کنند و در شمار راهنمایانی که به تو راه می نمایند و ما را از خاصترین خاصان درگاه خود گردان . یا ارحم الراحمین .
  • معصومه پاکروان
۱۱
آبان
۹۳

عشق یعنی کرب و بلا

هیبت خون خدا

عشق یعنی حسین....یعنی عباس..

  • معصومه پاکروان
۱۱
آبان
۹۳
امام حسین علیه السلام میفرمایند: راستی عزت است و دروغ گویی ناتوانی.
  • معصومه پاکروان
۱۰
آبان
۹۳

ومن خطبة له علیه السلام [فی مقاصد أُخرى] فَإِنَّ تَقْوَى اللهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ، وَذَخِیرَةُ مَعَادٍ، وَعِتْقٌ منْ کلِّ مَلَکَةٍ وَنَجَاةٌ مِنْ کلِّ هَلَکَةٍ بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ، وَیَنْجُوا الْهَارِبُ، وَتُنَالُ الرَّغَائِبُ. [فضل العمل] فَاعْمَلُوا وَالْعَمَلُ یُرْفَعُ، وَالتَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَالدُّعَاءُ یُسْمَعُ، وَالْحَالُ هَادِئَةٌ، وَالاََْقْلامُ جَارِیَةٌ. وَبَادِرُواصى بِالاََْعْمَالِ عُمُراً نَاکسِاً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِساً فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکُمْ، وَمُکَدِّرُ شَهَوَاتِکُمْ، وَمُبَاعِدُ طِیَّاتِکُمْ زَائِرٌ غَیْرُ مَحْبُوبٍ، وَقِرْنٌغَیْرُ مَغْلُوبٍ، وَوَاترٌغَیْرُ مَطْلُوبٍ، قَدْ أَعْلَقَتْکُمْ حَبَائِلُهُ وَتَکَنَّفَتْکُمْغَوَائِلُهُ وَأَقْصَدَتْکُمْمَعَابِلُهُ وَعَظُمَتْ فِیکُمْ سَطْوَتُهُ، وَتَتَابَعَتْ عَلَیْکُمْ عَدْوَتُهُ وَقَلَّتْ عَنْکُمْ نَبْوَتُهُ فَیُوشِکُأَنْ تَغْشَاکُمْدَوَاجِى ظُلَلِهِ ى، وَاحْتِدَامُعِلَلِهِ، وَحَنَادِسُغَمَرَاتِهِ وَغَوَاشِی سَکَرَاتِهِ، وَأَلِیمُ إِرْهَاقِهِغى، وَدُجُوُّأَطْبَاقِهِ وَجُشُوبَةُمَذَاقِهِ؛ فَکَأَنْ قَدْ أَتْاکُمْ بَغْتَةً فَأَسْکَتَ نَجِیَّکُمْط ى، وَفَرَّقَ نَدِیَّکُمْ وَعَفَّى آثَارَکُمْ وَعَطَّلَ دِیَارَکُمْ، وَبَعَثَ وُرَّاثَکُمْ، یَقْتَسِمُونَ تُرَاثَکُمْ بَیْنَ حَمِیمٍخَاصٍّ لَمْ یَنْفَعْ، وَقَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یَمْنَعْ، وَآخَرَ شَامِتٍ لَمْ یَجْزَعْ. [فضل الجد] فَعَلَیْکُمْ بِالْجِدِّ وَالاِجْتِهَادِ، وَالتَّأَهُّبِ وَالاِسْتِعْدَادِ، وَالتَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّادِ. وَلاَ تَغُرَّنَّکُمُ الدُّنْیَا کَمَا غَرَّتْ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الاَُْمَمِ الْمَاضِیَةِ، وَالْقُرُونِ الْخَالِیَةِ، الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَأصَابُوا غِرَّتَهَا وَأَفْنَوْا عِدَّتَهَا، وَأَخْلَقُوا جِدَّتَهَا أَصْبَحَتْ مَسَاکِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَأَمْوَالُهُمْ مِیرَاثاً، لاَ یَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ، وَلاَ یَحْفِلُونَمَنْ بَکَاهُمْ، وَلاَ یُجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ. فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا فَإِنَّهَا غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ، مُعْطِیَةٌ مَنُوعٌ، مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لاَ یَدُومُ رَخَاؤُهَا، وَلاَ یَنْقَضِی عَنَاؤُهَا، وَلاَ یَرْکُدُبَلاَؤُهَا. منها: فی صفة الزّهاد کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا وَلَیْسُوا مِنْ أَهْلِهَا، فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیْسَ مِنْهَا، عَمِلُوا فِیهَا بَمَا یُبْصِرُونَ، وَبَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانُهُمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الاَْخِرَةِ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَهُمْ أَشدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ

از خطبه‏هاى امام(ع)[1]پیرامون مسائل گوناگون تقوا و ترس از خدا کلید گشایش هر درى است و ذخیره رستاخیز و سبب آزادى از هرگونه بردگى(شیطان)و نجات از هر گونه هلاکت.در پرتو تقوا،طالبان پیروز،و فرار کنندگان‏رهائى مى‏یابند و با آن به هر هدف و آرزوئى مى‏توان رسید! ارزش عمل‏عمل کنید(تا هنگامى که)عمل(شما به پیشگاه خدا)بالا مى‏رود و توبه نفع مى‏بخشدو به دعاهاى شما ترتیب اثر داده مى‏شود،(عمل کنید تا زمانى که)احوال آرام و قلمهاى(فرشتگان براى نوشتن اعمال)در جریان است،به انجام اعمال صالح مبادرت ورزید پیش‏از آنکه عمرتان پایان یابد،یا بیمارى مانع گردد و یا تیر مرگ شما را هدف قرار دهد،چه اینکه مرگ از بین برنده لذات است و مکدر کننده تمایلات،و فاصله افکن میان شماو اهدافتان،دیدار کننده‏اى است دوست نداشتنى!حریفى است مغلوب ناشدنى، جنایتکارى‏است تعقیب نکردنى!هم اکنون دامهایش بر دست و پاى شما آویخته و ناراحتیها و مشکلاتش‏شما را احاطه نموده،تیرهایش شما را هدف قرار داده تسلطش بر شما عظیم است و حملاتش‏پى در پى‏کمتر ممکن است تیرش به هدف اصابت نکند،و ضربه‏اش کارگر نشود، چقدر نزدیک است‏که سایه‏هاى مرک و شدت دردهاى آن و تیرگى بیهوشیها،و ظلمت‏سکرات و تالمات خروج‏روح از تن و تاریکى زمان چشم بهم گذاشتن و ناگوارى آن شما را فرا گیرد. خوب پیش خودمجسم سازید که ناگهان مرک به شما حمله‏ور میشود و شما را حتى از گفتن سخن آهسته ساکت‏مى‏سازد. دوستان مشاورتان را از گردتان پراکنده مى‏کند،آثارتان را محو،و خانه‏هایتان رارا معطل مى‏گذارد،وارثان شما را بر مى‏انگیزاند تا ارث شما را تقسیم کنند،اینها یا دوستان‏خاصى هستند که نمى‏توانند به هنگام مرک به شما نفعى ببخشند و یا نزدیکان غمزده‏اى که‏نمى‏توانند جلوى مرک را بگیرند،و یا مسروران و شماتت کنندگانى که از مرک شما غم به‏خاطر راه نمى‏دهند! تلاش و کوشش‏با جدیت و کوشش(در انجام اعمال نیک)بپردازید،براى این سفر آماده شوید، و زادو توشه از این منزل فراوان برگیرید. دنیا شما را مغرور نسازد،چنانکه پیشینیان و امتهاى گذشته را در اعصار و قرون قبل‏مغرور ساخت،همانها که شیر از پستان دنیا دوشیدند،و به غفلتهاى آن گرفتار شدندمدت آن را به پایان بردند و تازه‏هاى آن را کهنه ساختند. ولى سر انجام مسکنهاى آنها،گورستان و ثروتهاشان میراث براى دیگران گردیدهم اکنون کسى که نزد آنان برود وى را نمى‏شناسند،و به آنها که برایشان مى‏گرینداهمیت نمى‏دهند و به کسانى که آنان را مى‏خوانند پاسخ نمى‏گویند. از زرق و برق دنیا بر حذر باشید که غدار است و مکار،فریبنده است و حیله‏گر،بخشنده‏اى است منع کننده! پوشنده‏اى است و برهنه سازنده،آرامش آن بى‏دوام،مشکلاتش بى سر انجام،وبلاهایش جاودانى و قطع ناشدنى! قسمتى دیگر از این خطبه که در توصیف زاهدان است. آنها گروهى از مردم دنیا بودند اما اهل آن نبودند یعنى در دنیا بودند اما همچون کسانى که در آن نبودند،به آنچه درک مى‏کردند عمل مى‏نمودند، و از آنچه باید بر حذر باشند پیشى مى‏گرفتند،آنها جز با کسانى که اهل آخرت بودند نشست‏و برخاست نداشتند،مى‏دیدند که دنیا پرستان مرک اجساد را بزرک مى‏شمرند،اما اینها مرک‏قلبهاى زندگان را بزرگتر مى‏دانند! . توضیح: [1]«ابن ابى الحدید»مى‏گوید:این خطبه از نظر فن‏«بدیع‏»و فصاحت و بلاغت‏از خطبه‏هاى ویژه امام(ع)به شمار مى‏رود. «ابن اثیر»کلمات پیچیده این خطبه را در جلد 2 صفحه 621 ماده‏«خلس‏»و ص‏103 ماده‏«دجى‏»و در جلد3 ص 174 ماده‏«عبل‏»و در جلد 1 ص 355 ماده‏«حدم‏»تفسیر کرده است. و«آمدى‏»در کتاب‏«غرر الحکم‏»بخشهاى مختلفى از این خطبه‏صفحات 112 و113 و 148 و213 آورده است که اختلاف بعضى عبارات آن گواه‏آن است که مدرک وى غیر از نهج البلاغه بوده است. (مصادر جلد3 صفحه 175)
  • معصومه پاکروان
۱۰
آبان
۹۳
بسند معتبر منقول است که : معلی بن خنیس از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام پرسید که حق مسلمان بر مسلمان چیست فرمود، که هفت حق است که هر یک از آنها واجبست و اگریکی از آنها را ترک کند، از دوستی و طاعت خدا بدر می رود، پرسید که آنها چیست فرمود که میترسم که بداین و بعمل نیاوری و رعایت آنها نکنی ، آسانترین آن حقوق آنستکه آنچه از برای خوددوست میداری از برای او دوست داری ، آنچه از برای خود نمی خواهی از برای او نخواهی ، دویم آنکه بپرهیزی از غضب او و پیروی خوشنودی او بکنی ، آنچه فرماید اطاعت کنی سیم آنکه یاری بجان و مال و بزبان و بدست و بپا، چهارم آنکه دیده و راهنمای و آئینه او باشی ، پنجم آنکه تو سیر نباشی و او گرسته باشد، تو سیراب نباشی و او تشنه باشد، تو پوشیده نباششی و او عریان باشد، ششم آنکه اگر تو خدمتکار داشته باشی و او نداشته باشد، واجبست که خادم خود را بفرستی که جامه اش را بشوید، طعامش را بسازد و رختخوابش را بگستراند، هفتم آنکه اگر ترا قسم دهد بعمل آوری و اگر بخانه دعوت کند قبول کنی ، اگر بیمار شود بعیادتش بروی ، اگر بمیرد بجنازه اش حاضر شوی ، اگر دانی که حاجتی دارد پیش ‍ گیری ببر آوردن آن پیش از آنکه او تو سؤ ال کند، چون چنین کنی پیوند کرده محبت خود را بمحبت او و محبت او را بمحبت خود. در حدیث دیگر فرمود که هیچ عبادتی نزد خدا بهتر از ادا کردن حق مؤ من نیست . بسند حسن از حضرت صادق علیه السلام منقول است که : وعده کردن مؤ من برادر مؤ من خود را نذریست که کفاره ندارد، هر که خلف وعده مؤ من بکند اول ابتدا بخلف وعده خدا کرده است و متعرض غضب الهی شده است . در حدیث حسن دیگر از حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که : هر که ایمان بخدا و روز قیامت دارد، باید که وفا کند بوعده خود. بسندهای معتبره از حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که : مؤ من را بر مؤ من هفت حق واجبست ، اول آنکه در حضور او را تعظیم نماید، محبتش در سینه او باشد، مال خود را با او صرف نماید، غیبت اورا بر خود حرام داند، و چون بیمار شود بعیادت او رود، چون بمیرد بجنازه اش حاضر شود، و بعد از مرگش بغیر از نیکی او چیزی نگوید. بسند حسن از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که : دوست دار برادر مسلمان خود را و بخواه از برای او آنچه از برای خود می خواهی ، مخواه از برای او آنچه از برای خود نمی خواهی ، چون محتاج شوی از او سؤ ال کن و هرگاه او از تو سؤ ال کند باو عطا کن ، نیکی را از او ذخیره مکن تا او هم از تو ذخیره نکند، یاور او باش تا او نیز یاور تو باشد، اگر غایب شود حرمت او را غایبانه نگهدار، چون بیاید بدیدنش برو و او را گرامی بدار بدرستیکه او از تست و تواز اوئی ، اگر با تو در مقام عتاب باشد از او جدا مشو تا کینه را از سینه او بدر کنی ، اگر نعمتی باو برسد خدا را شکر کن و اگر بلائی او را پیش آید یاور او باش ، با او مهربانی را زیاده کن . از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که : مسلمان را بر برادر مسلمان شش حق است ، هرگاه که باو رسد باو سلام کند، هرگاه که بیمار شود بعیادت او برود، هرگاه که عطسه کند او را دعا کند، چون بمیرد بر او نماز کند، هرگاه که او را بضیافت بطلبد قبول کند، از برای او دوست دارد آنچه از برای خود دوست دارد، از برای او دشمن دارد آنچه از برای خود دشمن میدارد. بسندهای معتبر از حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که : هر که صبح کند واهتمام بامور مسلمانان نداشته باشد او مسلمان نیست ، کسی بشنود که کسی فریاد میکند که ای مسلمانان بفریاد من برسید و یاری او نکند او مسلمان نیست ، فرمود که محبوبترین مردم کسی است که نفعش بمردم بیشتر می رسد، فرمود که هر که از گروهی ازمسلمانان ضرر آبی یا آتشی را دفع کند بهشت اورا واجب شود. از حضرت صادق علیه السلام منقول است که : حق مؤ من بر مؤ من انست که او را بدل دوست دارد، مال خود را از دریغ ندارد، اگر بسفری رود باحوال اهل او بپردازد، اگر کسی بر او ظلم کند او را یاری نماید، اگر عطائی بمسلمانان دهند و او غایب باشد بهره او را برای او بگیرد، چون بمیرد بزیارت قبر او برود، بر او ظلم نکند و او را فریب ندهد و با او خیانت نکند، برروی او اف نگوید، اگر اف بگوید دوستی از میان ایشان برطرف میشود، اگر بگوید تو دشمن منی یکی از ایشان کافر باشند، زیرا که اگر دروغ گفته باشد خود کافر است و اگر راست گفته آن دیگری کافر است ، یعنی صاحب کبیره است و چون او را بتهمتی متهم سازد ایمان در دلش بگذارد چنانچه نمک در آب می گدازد. در حدیث دیگر فرمود که باید برای برادر مسلمان خود بخواهد آنچه از برای عزیزترین اهل خود می خواهد، نخواهد از برای او آنچه از برای عزیزترین اهل خود نمیخواهد، دوستی او را خالص گرداند از شوائب بآنکه در شادی او شاد باشد و در ندوه او اندوهگین باشد، اگر تواند سعی کند که غم او را زایل گرداند و الا دعا کند که خدا اندوهش را بردارد. در حدیث دیگرمنقول است که : شخصی بخدمت آن حضرت آمد از او پرسید که برادران خود را بچه حال گذاشتی ، گفت برنیکو حالی گذاشتم ایشان را، فرمود که توانگران ابشان چگونه باحوال فقیران می رسند، گفت کمتر، فرمود توانگران چقدر بدیدن فقیران می روند، گفت کم ، فرمود که توانگران چه مقدر احسان بفقیران می کنند گفت چیزی چند میفرمائی که در پیش ما اینها نمیباشند، فرمود که پس چگونه ایشان دعوی تشیع میکنند. در حدیث دیگر فرمود که برادران و نیکوکاران باشید و از برای خدا با یکدیگر دوستی کنید، بدیدن یکدیگر بروید و با یکدیگر بنشینید، و دین ما و احادیث ما را یاد کنید. از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که : واجبست از برای مؤ من بر مؤ من که هفتاد کبیره او را بپوشاند. از حضرت صادق علیه السلام منقول است که : واجبست از برای مؤ من بر مؤ من که خیرخواه او باشد در حضور وغیبت . در حدیث دیگر فرمود که بر شما باد بخیر خواهی خلایق که هیچ عمل نزد خدا بهتر از این نیست .

حلیة المتقین_در آداب معاشرت با مردم و حقوق اصناف ایشان_حقوق مؤمنان بر یکدیگر و حسن معاشرت با خلق
  • معصومه پاکروان
۰۹
آبان
۹۳

هیچ داری از دل مهدی خبر ؟

گریه های هر شبش را تا سحر ؟

او که ارباب تمام عالم است

من بمیرم سر به زانوی غم است

شیعیان! مهدی غریب و بی کس است

جان مولا معصیت دیگر بس است

شیعیان! بس نیست غفلت هایمان ؟

غربت و تنهایی مولایمان ؟

ما عبید و عبد دنیا گشته ایم

غافل از مهدی زهرا گشته ایم

من که دارم ادعای شیعگی

پاسخی دارم بجز شرمندگی ؟

  • م.نجفی
۰۸
آبان
۹۳
آن هنگام که محمد (ص) رسالت یافت تا خفتگان وادی ظلمت را از خواب سنگین جهالت بیدار سازد و دیدگانشان را به نور حقیقت روشن گرداند تا آن زمان که آوازه ایین راستین و نام دلنشین او شرق و غرب عالم را فرا گرفت و پایه های تمدنی بزرگ و عالمگیر بنیان نهاده شد افراد گروه ها قبایل و اقوام بسیاری تلاش نمودند و با از جان گذشتگی و ایثار بی دریغ خود از نهال نوپایی که پیامبر (ص) نشانده بود پاسداری کردند. اسامی چنین مردمانی که چه در صدر اسلام، با جان و مال خود و چه در قرن ها پس از ظهور اسلام، با علم و دانش خود باعث رشد و بالندگی اسلام و تمدن اسلامی شدند، در تاریخ کم نیست. همچنان که ایران و ایرانیان در این راه، سهمی بزرگ و کارنامه ای درخشان از خود به یادگار گذاشته اند. هرگاه به برخی از رازها و ریزه کاری های قرآن و سخنان ارزنده و آموزنده پیغمبر اسلام (ص) درباره ارزش ایرانیان پی ببریم، آن گاه می توانیم به ایرانی و اسلامی بودن خود ببالیم و در برابر سخنان آسمانی قرآن و گفته های گران بهای پیامبر بزرگ اسلام (ص) سر فرود آوریم که در چهارده سده پیش، از مردم این سرزمین کهن سال آریایی ، به نیکی یاد کرده و آنان را مردمانی خداشناس و دلیر و استوار بر پیمان و برخوردار از هوش و شایستگی خدادادی معرفی نموده است(1). 
  • معصومه پاکروان
۰۸
آبان
۹۳
سماعة بن مهران گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام بودم و گروهی از دوستان هم در محضرش بودند صحبت خرد و نادانی پیش آمد امام صادق علیه السّلام فرمود: خرد و لشکر او و نادانی و لشکر او را بشناسید تا هدایت شوید سماعة گوید عرض کردم قربانت شوم ما جز آنچه تو بما معرفی کنی نمی شناسیم امام صادق فرمود بدرستی که خدای بزرگوار خرد را آفرید و او نخستین آفریده ای است که خداوند او را از روحانیین آفرید که از نور خود در سمت راست عرش بود پس باو فرمود روی بمن آر پس او روی آورد سپس باو فرمود روی از من بگردان پس او روی بگردانید پس خدای تبارک و تعالی فرمود من ترا آفریده بزرگی آفریدم و تو را بر همه آفریدگانم گرامی داشتم حضرت فرمود سپس نادانی را از دریای تلخ و تاریک آفرید و باو فرمود روی از من بگردان او روی بگردانید سپس باو فرمود روی بمن کن پس او روی نکرد پس خداوند باو فرمود گردن فرازی کردی پس او را لعنت کرد. سپس برای عقل هفتاد و پنج لشکر قرار داد چون جهل این بزرگداشتی را که خداوند از عقل نمود و لشکری را که بدو داد دید کینه او را بدل گرفت و عرض کرد پروردگارا این هم آفریده ایست مانند من تو او را آفریدی و گرامیش داشتی و نیرو باو دادی و من که ضد او هستم نیروئی در برابر او ندارم بمن هم لشکری مانند آنچه باو دادی عطا فرما خدا فرمود آری میدهم ولی اگر پس از این نافرمانی کردی تو را و لشکر تو را از رحمتم بیرون میکنم عرض کرد موافقم پس خداوند باو هم هفتاد و پنج لشکر داد از هفتاد و پنج لشکری که بعقل عطا فرمود یکی خیر است که وزیر عقل میباشد و شر را ضد او قرار داد که وزیر جهل شد و دیگر ایمان است که ضدش کفر است و تصدیق است که ضدش انکار است و امید است که ضدش ناامیدی است و داد است که ضدش ستم است و خشنودی است که ضدش خشم است و سپاسگزاری است که ضدش ناسپاسی است و طمع است که ضدش ناامیدش است و توکل که ضدش حرص است و مهربانی است که ضدش غضب است و دانائی است که ضدش نادانی است و فهم است که ضدش نفهمی است و پاکدامنی است که ضدش پرده دری است و بی میلی از دنیاست که ضدش میل به آن است و مدارا کردن است که ضدش کج خلقی است و ترس از خدا است که ضدش جرات بر او است و فروتنی است که ضدش گردن فرازی است و آرامی است که ضدش شتابزدگی است و بردباری است که ضدش سفاهت است و خاموشی است که ضدش یاوه گویی است و بفرمان خدا سر نهادن است که ضدش گردن فرازی است و دستورات پیشوایان حق را گردن نهادن است که ضدش گردن کشی است. و گذشت است که ضدش کینه است و دلسوزی است که ضدش سنگدلی است و یقین است که ضدش شک است و صبر است که ضدش بیتابی است و چشم پوشی است که ضدش انتقام گرفتن است و بی نیازی است که ضدش نیازمندی است و فکر نمودن است که ضدش سهو کردن است و بیاد داشتن است که ضدش فراموشی است و اظهار میل نمودن است که ضدش بریدن است و قناعت است که ضدش حرص است و همراهی است که ضدش دریغ است و دوستی است که ضدش دشمنی است و وفا است که ضدش حیله گری است و فرمانبرداری است که ضدش نافرمانی است و فروتنی است که ضدش گردن کشی است و رهائی است که ضدش گرفتاری است و مهرورزی است که ضدش کینه توزی است و راستی است که ضدش دروغ گفتن است و حق است که ضدش باطل است و امانت است که ضدش خیانت است و اخلاص است که ضدش ناصافی است و شهامت است که ضدش کندفهمی است و شناختن است که ضدش افکارورزی است و خوش رفتاری است که ضدش پرده دری است و حفظ غیب است که ضدش حیله گری است و نهان داشتن است که ضدش فاش کردن است و نماز است که ضدش بی نمازی است و روزه است که ضدش روزه خوری است و جهاد است که ضدش سرپیچی از آن است و حج است که ضدش پیمان شکنی است و راست گویی است که ضدش سخن چینی است و نیکویی بپدر و مادر است که ضدش ناسپاسی است و حقیقت است که ضدش ریا است و کار شایسته است که ضدش کار ناشایست است و خود پوشی است که ضدش بی پرده گی است و خودداری است که ضدش فاش نمودن اسرار است و انصاف است که ضدش طرفداری بر خلاف حقیقت است و سازش است که ضدش ستمگری است و پاکیزگی است که ضدش پلیدی است و حیا است که ضدش چشم دریدگی است و میانه روی است که ضدش تجاوز کاری است و آسایش است که ضدش ناراحتی است و آسانی است که ضدش سختی است و برکت است که ضدش نابودی است و عافیت است که ضدش گرفتاری است و وسایل زندگی به قدر نیاز فراهم کردن است که ضدش زیاده روی است و حکمت است که ضدش هوا است و سنگینی است که ضدش سبکی است و خوشبختی است که ضدش بدبختی است و توبه است که ضدش اصرار بگناه است و طلب آمرزش است که ضدش فریب نفس خوردن است و محافظه کاری است که ضدش سهل انگاری است و دعا کردن است که ضدش خودداری از دعا است و نشاط است که ضدش کسالت است و شادمانی است که ضدش اندوه است و انس گرفتن است که ضدش جدائی است و سخاوت است که ضدش بخل ورزی است پس همه این صفتها که لشکر عقل اند یک جا جمع نشوند مگر در پیغمبر یا جانشین او یا مؤمنی که خدا دل او را برای ایمان خالص کرده باشد و اما دوستان دیگر ما هیچ کدام خالی از این نیستند که پاره ای از این لشکر در وجود او باشد تا آنکه کامل گردیده و از لشکر جهل پاک شود و چون چنین شد در درجه بلندی با پیغمبران و جانشینان پیغمبران خواهد بود و همانا رسیدن باین مقام با شناختن عقل و لشکریانش و دوی از جهل و و لشکریانش می باشد خداوند ما و شما را بطاعت و کارهائی که رضایت او را فراهم کند موفق بدارد.
الخصال_باب های هفتاد و بالاتر
  • معصومه پاکروان
۰۸
آبان
۹۳

  • معصومه پاکروان