درد دل....
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۳۴ ب.ظ
قرآن ؛من شرمنده توام
اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه اِمان آوازت بلند می شودهمه از هم می پرسند"چه کس مرده است؟"
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است.
قران ؛من شرمنده توام
اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته ،یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده،یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته،یکی به خود می بالد که تو را در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده و...
ایا واقعا خدا تو را فرستاده تا ما موزه سازی کنیم؟
قران ،من شرمنده توام
اگر حتی انان که تو را می خوانند وتو را می شنوند،ان چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند...اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند"احسنت..." گویی مسابقه نفس است .
قران من شرمنده توام
اگر به یک فستیوال مبدل شده ای؛حفظ کردن تو با شماره صفحه...؛خواندن تو از آخر به اول...؛یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟
ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند،حفظ کنی ،تا اینچنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال کسی که دلش رحلی است برای تو.
آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند،گویی که قران همین الان به ایشان نازل شده است.آنچه ما با قران کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیده ایم...
واقعاً شرمنده ایم قرآن
" دکتر علی شریعتی "
- ۹۳/۰۸/۱۸