شمیم بهشت

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان(عج)

شمیم بهشت

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان(عج)

شمیم بهشت

روزی در تقویم خواهند نوشت: تعطیل…”روز فرج مهدی فاطمه(ع)”
در مدینه کنار ساختمان نیمه کاره ای تابلوی زیر را می بینیم: پروژه حرم مطهر بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س)
کار فرما: قائم آل محمد (ص)
پیمانکار: یاران حضرت
مساحت: وسعت دل تمام شیعیان
((فرج مهدی فاطمه سه صلوات))

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴۱ مطلب توسط «معصومه پاکروان» ثبت شده است

۰۸
آبان
۹۳
سماعة بن مهران گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام بودم و گروهی از دوستان هم در محضرش بودند صحبت خرد و نادانی پیش آمد امام صادق علیه السّلام فرمود: خرد و لشکر او و نادانی و لشکر او را بشناسید تا هدایت شوید سماعة گوید عرض کردم قربانت شوم ما جز آنچه تو بما معرفی کنی نمی شناسیم امام صادق فرمود بدرستی که خدای بزرگوار خرد را آفرید و او نخستین آفریده ای است که خداوند او را از روحانیین آفرید که از نور خود در سمت راست عرش بود پس باو فرمود روی بمن آر پس او روی آورد سپس باو فرمود روی از من بگردان پس او روی بگردانید پس خدای تبارک و تعالی فرمود من ترا آفریده بزرگی آفریدم و تو را بر همه آفریدگانم گرامی داشتم حضرت فرمود سپس نادانی را از دریای تلخ و تاریک آفرید و باو فرمود روی از من بگردان او روی بگردانید سپس باو فرمود روی بمن کن پس او روی نکرد پس خداوند باو فرمود گردن فرازی کردی پس او را لعنت کرد. سپس برای عقل هفتاد و پنج لشکر قرار داد چون جهل این بزرگداشتی را که خداوند از عقل نمود و لشکری را که بدو داد دید کینه او را بدل گرفت و عرض کرد پروردگارا این هم آفریده ایست مانند من تو او را آفریدی و گرامیش داشتی و نیرو باو دادی و من که ضد او هستم نیروئی در برابر او ندارم بمن هم لشکری مانند آنچه باو دادی عطا فرما خدا فرمود آری میدهم ولی اگر پس از این نافرمانی کردی تو را و لشکر تو را از رحمتم بیرون میکنم عرض کرد موافقم پس خداوند باو هم هفتاد و پنج لشکر داد از هفتاد و پنج لشکری که بعقل عطا فرمود یکی خیر است که وزیر عقل میباشد و شر را ضد او قرار داد که وزیر جهل شد و دیگر ایمان است که ضدش کفر است و تصدیق است که ضدش انکار است و امید است که ضدش ناامیدی است و داد است که ضدش ستم است و خشنودی است که ضدش خشم است و سپاسگزاری است که ضدش ناسپاسی است و طمع است که ضدش ناامیدش است و توکل که ضدش حرص است و مهربانی است که ضدش غضب است و دانائی است که ضدش نادانی است و فهم است که ضدش نفهمی است و پاکدامنی است که ضدش پرده دری است و بی میلی از دنیاست که ضدش میل به آن است و مدارا کردن است که ضدش کج خلقی است و ترس از خدا است که ضدش جرات بر او است و فروتنی است که ضدش گردن فرازی است و آرامی است که ضدش شتابزدگی است و بردباری است که ضدش سفاهت است و خاموشی است که ضدش یاوه گویی است و بفرمان خدا سر نهادن است که ضدش گردن فرازی است و دستورات پیشوایان حق را گردن نهادن است که ضدش گردن کشی است. و گذشت است که ضدش کینه است و دلسوزی است که ضدش سنگدلی است و یقین است که ضدش شک است و صبر است که ضدش بیتابی است و چشم پوشی است که ضدش انتقام گرفتن است و بی نیازی است که ضدش نیازمندی است و فکر نمودن است که ضدش سهو کردن است و بیاد داشتن است که ضدش فراموشی است و اظهار میل نمودن است که ضدش بریدن است و قناعت است که ضدش حرص است و همراهی است که ضدش دریغ است و دوستی است که ضدش دشمنی است و وفا است که ضدش حیله گری است و فرمانبرداری است که ضدش نافرمانی است و فروتنی است که ضدش گردن کشی است و رهائی است که ضدش گرفتاری است و مهرورزی است که ضدش کینه توزی است و راستی است که ضدش دروغ گفتن است و حق است که ضدش باطل است و امانت است که ضدش خیانت است و اخلاص است که ضدش ناصافی است و شهامت است که ضدش کندفهمی است و شناختن است که ضدش افکارورزی است و خوش رفتاری است که ضدش پرده دری است و حفظ غیب است که ضدش حیله گری است و نهان داشتن است که ضدش فاش کردن است و نماز است که ضدش بی نمازی است و روزه است که ضدش روزه خوری است و جهاد است که ضدش سرپیچی از آن است و حج است که ضدش پیمان شکنی است و راست گویی است که ضدش سخن چینی است و نیکویی بپدر و مادر است که ضدش ناسپاسی است و حقیقت است که ضدش ریا است و کار شایسته است که ضدش کار ناشایست است و خود پوشی است که ضدش بی پرده گی است و خودداری است که ضدش فاش نمودن اسرار است و انصاف است که ضدش طرفداری بر خلاف حقیقت است و سازش است که ضدش ستمگری است و پاکیزگی است که ضدش پلیدی است و حیا است که ضدش چشم دریدگی است و میانه روی است که ضدش تجاوز کاری است و آسایش است که ضدش ناراحتی است و آسانی است که ضدش سختی است و برکت است که ضدش نابودی است و عافیت است که ضدش گرفتاری است و وسایل زندگی به قدر نیاز فراهم کردن است که ضدش زیاده روی است و حکمت است که ضدش هوا است و سنگینی است که ضدش سبکی است و خوشبختی است که ضدش بدبختی است و توبه است که ضدش اصرار بگناه است و طلب آمرزش است که ضدش فریب نفس خوردن است و محافظه کاری است که ضدش سهل انگاری است و دعا کردن است که ضدش خودداری از دعا است و نشاط است که ضدش کسالت است و شادمانی است که ضدش اندوه است و انس گرفتن است که ضدش جدائی است و سخاوت است که ضدش بخل ورزی است پس همه این صفتها که لشکر عقل اند یک جا جمع نشوند مگر در پیغمبر یا جانشین او یا مؤمنی که خدا دل او را برای ایمان خالص کرده باشد و اما دوستان دیگر ما هیچ کدام خالی از این نیستند که پاره ای از این لشکر در وجود او باشد تا آنکه کامل گردیده و از لشکر جهل پاک شود و چون چنین شد در درجه بلندی با پیغمبران و جانشینان پیغمبران خواهد بود و همانا رسیدن باین مقام با شناختن عقل و لشکریانش و دوی از جهل و و لشکریانش می باشد خداوند ما و شما را بطاعت و کارهائی که رضایت او را فراهم کند موفق بدارد.
الخصال_باب های هفتاد و بالاتر
  • معصومه پاکروان
۰۸
آبان
۹۳

  • معصومه پاکروان
۰۶
آبان
۹۳
حسین بن علی علیه السلام کیست:

 "فرقی نمی‌کند، کودک باشی یا بزرگ، پیر باشی یا جوان، ثروتمند باشی یا فقیر، در همه اینها یک چیز مشترک است: دلی که گرفته است و هیچکس درک نمی‌کند."
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
امام حسین در کلام بزرگان و دانشمندان غیرمسلمان
 
1) چارلز دیکنس
 
اگر منظور امام حسین (ع) جنگ در راه خواسته‌های دنیایی خود بود، من نمی‌فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند. پس عقل چنین حکم می‌کند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرده است.(1)

 2) فردریک جمس
 
درس امام حسین (ع) و هر قهرمان شهید دیگر این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند. همچنین می‌رساند که هرگاه کسی برای این صفات ابدی مقابله کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.(2)

 3) جرجی زیدان (نویسنده مسیحی لبنانی)
 
پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) حب جاه و مال بر فضایل اخلاقی، فایق آمد و افکار و آرای آل علی (ع) در میان چنان مردمی بی اثر ماند؛ چنانکه مردم کوفه به خاطر جاه و مال بیعتی را که با حسین بن علی (ع) کرده بودند، در هم شکستند و به این نیز اکتفا نکرده، اورا کشتند.(3)

 4) موریس دوکبری (اندیشمند فرانسوی)
 
پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین می‌دانند که پستی و زیر دستی استعمار و استثمار را نباید قبول کنند، زیرا شعار پیشرو و آقای آنها، تن ندادن زیر بار ظلم و ستم بود.(4)

 5) توماس کارلاین (دانشمند انگلیسی)
 
بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم این است که، حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق و باطل روبرو می‌شوند اهمیت ندارد. پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت موجب شگفتی من است.(5)

 6) مهاتما گاندی (رهبر انقلاب هندوستان)
 
من زندگی امام حسین (ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام، بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سر مشق امام حسین (ع) پیروی کند.(6)
 
7) توماس ماساریک (کشیش متفکر اروپایی)
 
گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متاثر می‌سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین (ع) یافت می‌شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد. گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پر کاهی است در مقابل یک کره عظیم پیکر.(7)

 8) واشنگتن ایروینگ (مورخ آمریکایی)
 
در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ‌های تفدیده عراق، روح حسین فناناپذیر است؛ ای پهلوان، و ای نمونه شجاعت وای شهسوار من، ای حسین.(8)

 9) مادام، انگلیسی از نویسندگاندائرة المعارف قرن نوزدهم فرانسه
 
بزرگ‌ترین دلیل بر اثبات مظلومیت امام حسین (ع) مسلمان‌ها، قربانی دادن بچه شیر خواره اش بود که در هیچ تاریخی سابقه ندارد بچه شیرخواری را برای طلب آب (بی قیمت و قد) بیاورند و آن قوم دغا عوض دادن آب، او را طعمه تیر جفا قرار دادند. این عمل دشمن اثبات مظلومیت حسین (ع) را نمود و به همین نیروی مظلومیت بساط عزت خاندان مقتدر بنی امیه را برچید و رسوای عالمشان نمود. در اثر جانبازی‌های او و اهل بیت بزرگش دین محمد [صلی الله علیه و آله] حیات نوینی بخود گرفت.(9) 

10) رینو جوزف، متشرق فرانسوی و مؤلف کتاب اسلام و مسلمین شیعه

دین خود را با شمشیر پیش نبرده، بلکه با نیروی تبلیغ و دعوت پیشرفت کرده و اهتمام آنها به برگزاری مراسم سوگواری موجب شده که تقریبا دو ثلث مسلمانان و بلکه جماعت از هنود و مجوس و سایر مذاهب نیز با آنان در عزای حسین (ع) شرکت کنند.(10)

 پینوشت :
 1) درسی که حسین (ع) به انسان‌ها آموخت، ص 448
 2) درسی که حسین به انسانها آموخت، ص 449
 3) تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران، 1372، چاپ هشتم، ص 65
 4) همان، ص451
 5) درسی که حسین به انسان‌ها آموخت، ص 448
 6) همان، ص 447
 7) درسی که حسین (ع) به انسان‌ها آموخت، ص 451
 8) درسی که حسین (ع) به انسان‌ها آموخت، سید عبدالکریم هاشمی نژاد، ص 451
 9) چهره درخشان حسین بن علی (ع) ، علی ربانی خلخالی، ص 134
 10) پرتویی از عظمت حسین (ع) ، لطف الله صافی، 440
  • معصومه پاکروان
۲۷
مهر
۹۳
24 ذی الحجه از یک سو روز مباهله اهل بیت(ع) با نصاراى نجران است و از سوى دیگر نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت(ع) در این روز بوده است. [۱ ]هنگامى که این آیه نازل شد پیامبر(ص) على و فاطمه و حسن و حسین(ع) را فراخواند و فرمود: "اللهم هؤلاء اهلى": "بارالها اینان اهل من هستند".[2] نامه پیامبر(ص) به نصاراى نجران در سال دهم هجرى پیامبر(ص) نامه اى به نصاراى نجران فرستادند، به این مضمون که خداوند یکتا را عبادت کنند و مسلمان شوند، یا به مسلمین جزیه بدهند و به مذهب خود باشند وگرنه آماده جنگ شوند. بنى نجران در کلیساى بزرگ خود به مشورت پرداختند و عاقبت تصمیم گرفتند هفتاد نفر از جمله سید و عاقب و ابوحارثه را براى تحقیق به مدینه بفرستند. آنان به مدینه آمدند و خدمت پیامبر(ص) شرفیاب شدند. هر چه آن حضرت دلیل و برهان آورد آنان قبول نکردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئیل(ع) نازل شد و این آیه را آورد: "فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ…  "فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ… مراسم مباهله روز دیگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پیامبر(ص) دست على بن ابى طالب(ع) را گرفت و از حجره بیرون آمد. امام حسن و امام حسین(ع) را پیش رو روانه فرمود و حضرت فاطمه (س) از پشت سر آمدند، تا بین دو درختى که قبلا تعیین شده بود رسیدند. قبلا به دستور حضرت زیر آن دو درخت را جارو زدند، و به عنوان سایه بان عباى سیاهى بالاى درخت قرار دادند. مسلمانان مدینه هم آمدند، بنى نجران هم با فرزندان خود آمدند. پیامبر(ص) کسى را نزد سید و عاقب فرستاد که ما آماده ایم. اسقف با همراهان آمد و گفت: با چه کسانى با ما مباهله مى کنید؟ پیامبر(ص) فرمود: "با بهترین اهل زمین و نیکوترین جهانیان نزد خداوند متعال زیرا که از طرف خداوند متعال امر شده ام که آنها را بیاورم"، و اشاره به آل عبا(ع) فرمودند. سید و عاقب و اسقف همین که چشمشان به پیامبر(ص) و آل عبا(ع) افتاد، وحشت کردند. ابوحارث که میل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پیش گذاشت و دست سید و عاقب را گرفته پس کشید و آنها را نصیحت کرد و از عواقب این مباهله مطلع کرد. پرهیز نجرانیان از مباهله ابوحارث مسلمان شد و عرض کرد: مردم نجران پشیمان شده اند. حضرت فرمود: اسلام بیاورند. گفت: قبول نمى کنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت این کار را ندارند، ولى حاضرند جزیه را قبول کنند.

اعمال روز مباهله مفاتیح الجنان --------------------- منابع: [1]. مسار الشیعة: ص 22 ـ 23. العدد القویة: ص 307 ـ 308. مصباح کفعمى: ج 2 ص 601. بحار الانوار: ج 97 ص 168، 384. فیض العلام: ص 127 ـ 129. زاد المعاد: ص 287. [2]. تاریخ الخلفاء: ص 169. برگرفته از کتاب تقویم شیعه عبدالحسین نیشابوری --------------------- التماس دعا
  • معصومه پاکروان
۲۰
مهر
۹۳

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند: روز قیامت با هفت دلیل با مردم احتجاج خواهم نمود: برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و امر به معروف و نهی از منکر و تقسیم عادلانه و دادگری نسبت به رعایا و برپا داشتن حدود احکام الهی . 

  • معصومه پاکروان
۱۶
مهر
۹۳

مسلمانی به خانه یک مسیحی رفت

برایش انگور آوردند..خورد

برایش شراب آوردند..گفت حرام است!!

مسیحی گفت: عجبا از شما مسلمانان که انگور میخورید اما میگویید شراب حرام است درحالیکه این از آن بدست آمده!

مسلمان گفت: ببین این زن شماست و آن هم دخترشماست، درست است؟

مسیحی گفت: بله!!

گفت: ببین خدا این را به شما حلال کرده و آن را حرام..درحالیکه آن از این بدست آمده است...

مسیحی همانجا گفت: أشهد أن لا إله إلا ألله و أشهد أن محمدا رسول ألله.

  • معصومه پاکروان
۱۵
مهر
۹۳

  • معصومه پاکروان
۱۵
مهر
۹۳

سلیم بن قیس هلالی گوید: شنیدم امام علی.علیه السلام. به ابی الطفیل عامر بن واثله کنانی میفرمود: 

ای اباطفیل علم دو قسم است: یکی علمی که مردم را چاره ای جز فراگرفتنش نیست و آن احکام و رنگ ظاهر دین است و دیگر علمی که مردم در فراگرفتنش مختارند و آن تأمل و تفکر در قدرت خدای عزوجل است.

"کتاب الخصال_باب خصلتهای دوگانه"

  • معصومه پاکروان
۱۵
مهر
۹۳

او ("حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف")خواسته ها را تابع هدایت وحی میکند ، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار می دهند . در حالی که به نام تفسیر ، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند ، او نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد . درآینده ، آتش جنگ میان شما افروخته میگردد و چنگ و دندان نشان می دهد . با پستان هایی پر شیر ، که مکیدن آن شیرین ، اما پایانی تلخ و زهرآگین دارد ، به سوی شما می آید . آگاه باشید!! فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست ، زمامداری حاکمیت پیدا میکند ، که غیر از خاندان حکومت های امروزی است ( حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و عمال و کارگزاران حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد . زمین ، میوه های دل خود ( معادن طلا و نقره ) را برای او بیرون می ریزند ، وکلیدهایش را به او می سپارد . او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند ، و کتاب خدا و سنت پیامبراکرم.صل الله علیه وآله وسلم. را که تا آن روز متروک ماندند ، زنده می کند . گویی او را می بینیم ک از شام فریاد برمی آورد و با پرچم هایش پیرامون کوفه را پر می کند ، و چونان شتر خشمگین به کوفه یورش می آورد ، زمین را با سرهای بریده فرش می کند . دهانش گشاده ، گامهایش را سخت و سنگین بر زمین می کوبد ، تاخت و تاز او بی امان و پایدار و هجوم او سخت و دشوار است . 

به خدا سوگند!!شما را در اطراف زمین می پراکند ، آنگونه که اندکی از شما باقی خواهد ماند ، چونان باقیمانده سرمه در اطراف چشم . و این وضع خونبار تداوم یابد تا آن که عقل از دست رفته عرب باز آید ، پس باید بر سنت پیامبراکرم.صل الله علیه وآله وسلم.باقی مانید که برپاست ، و بر آثار رسالت تکیه نمایید ، که آشکار است . به عهد نزدیکی که بسته اید وفادار مانید ، که یادگار پیامبراکرم.صل الله علیه وآله وسلم. بر آن تکیه دارد ، و بدانید این شیطان است که راه هایش را هموار می نماید ، تا قدم بر جای قدمهایش نهید و راهش را پی گیرید . 

نهج البلاغه..خطبه 138

  • معصومه پاکروان
۱۵
مهر
۹۳

" یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله"

ای بندگان که بر خود ستم و اسراف کرده اید از رحمت خدا ناامید نشوید...

"و من یقنط من رحمة ربه الاالضالون"

کیست که ناامید از رحمت خدا شود مگر گمراهان و اهل ضلالت.

مروریست که مردی از بسیاری گناهان اینقدر خائف شده بود که از آمرزش خدا ناامید بود،حضرت امیرالمؤمنین.علیه السلام.به او فرمودند : ای مرد مأیوسی تو از رحمت خداوند بدتر است از گناهی که کرده ای.!!

بنابراین از بعضی از آیات و روایات معلوم می شود که یأس از رحمت خداوندموجب کفر است چنانکه میفرمایند : و لا ییأس من روح الله الا قوم الکافرون..مأیوس نمی شود ازرحمت خداوند مگر کفار.


  • معصومه پاکروان